مراسم سه روزة غدیر خمّ
اعلان رسمی برای حضور در غدیر
پیامبر خدا پس از اتمام حج بدون هیچ درنگی به منادی خود بلال دستور دادند که اعلام کند فردا به جز معلولان همه باید در مکان غدیر خمّ که محل افتراق کاروان ها و تقاطع مسیر ها بود ،جمع شوند.
سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر تخمین زده میشدند برای درک مراسم غدیر به همراه حضرت آمدند.
اجتماع مردم در غدیر
نزدیک ظهر روز دوشنبه، همین که به منطقهی «کُراع الغُمَیم» رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف غدیر تغییر دادند ، سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همهی مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفتهاند بازگردند و آنان که پشت سر هستند، توقف کنند.»پس از این دستور همهی مَرْکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همهی مردم در منطقهی غدیر پیاده شدندوهر یک برای خودجایی پیداکردند و کمکم آرام گرفتند.اینک صحرابرای اولین بارشاهد تجمع عظیم بشری بود.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده، به حدّی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشهای از لباس خود را به سر انداخته و گوشهای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عدهای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند!
آماده سازی جایگاه سخنرانی و منبر
از سوی دیگر، پیامبر صلی اللَه علیه و آله مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواندند و به آنان دستور دادند تا به محل پنج درخت کهنسال- که در یک ردیف کنار برکهی غدیر بودند- بروند و آنجا را آماده کنند. آنها مکان را آماده کردند و سایبانی کاملا مناسب و مساعد درست کردند.
سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت و به طوری که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد ساختند.
البته ربیعة بن اُمیة بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار میکرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
پیامبر وامیرالمؤمنین بر فراز منبر
مقارن ظهر پس از آنکه نماز را به جماعت خواندند، پیامبر صلی اللَه علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمؤمنین علیهالسلام را فرا خواندند و به او دستور دادند بالای منبر بیاید و در سمت راست و یک پله پائین تر بایستددر حالی که دست پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بر شانهی آن حضرت بود.
با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانی، که دو نفر بر فراز منبر در حالت قیام دیده میشوند و بیش از صد و بیست هزار نفر این منظرهی بدیع را مینگرند، به استقبالِ سخنانِ حضرت خواهیم رفت.
سخنرانی پیامبر
بخش اول: به حمد و ثنای الهی پرداختند و صفات قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر فرمودند.
بخش دوم : سخن را متوجه مطلب اصلی نمودندوتصریح کردندکه بایدفرمان مهمی درباره علی بن ابیطالب ابلاغ کنم.
بخش سوم: امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا اعلام فرمودند، تا همهی طمع ها یکباره قطع شود.
بخش چهارم : پیامبر صلی اللَه علیه و آله با بلند کردن امیر المؤمنین به صورتیکه پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی اللَه علیه و آله قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل ایشان را دیدند، فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»: «هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر بودهام این علی هم نسبت به او صاحب اختیارتر است. خدایا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند». سپس کمال دین و تمام نعمت را با ولایت ائمه علیهمالسلام اعلام فرمودند و بعد از آن، خدا و ملائکه و مردم را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند.
بخش پنجم: در این بخش حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت ائمه علیهمالسلام سر باز زند اعمال نیکش سقوط میکند و در جهنم خواهد بود». بعد از آن شمهای از فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام را متذکر شدند.
بخش ششم: سخنان پیامبر صلی اللَه علیه و آله جنبهی غضب الهی را نمودار کرد. حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن اشاره به کار شکنی های معاندین و منافقین و مخالفین کرده و از آنها اعلام بیزاری نمودند.
بخش هفتم:در این بخش حضرت تکیهی سخن را بر اثراتِ ولایت و محبّت اهلبیت علیهمالسلام قرار دادند و فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در سورهی حمد شیعیان اهلبیت علیهمالسلام هستند.»
بخش هشتم : مطالبی اساسی دربارهی حضرت بقیة اللَه الاعظم ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آیندهای پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل اللَه فرجه را به جهانیان مژده دادند.
بخش نهم: در این بخش فرمودند: پس از اتمام خطابه شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با علی بن ابی طالب دعوت میکنم.
دهمین بخش: در این بخش حضرت دربارهی احکام الهی سخن گفتند که چون بیان همهی حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد، با بیعتی که از شما دربارهی ائمه علیهمالسلام میگیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کردهام.
آخرین بخش خطابه: در این بخش بیعتِ لسانی انجام شد و حضرت فرمودند:«خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست، از زبانهای شما اقرار بگیرم». کلمات نهایی پیامبر صلی اللَه علیه و آله دعا برای اقرارکنندگان به سخنانش و نفرین بر منکرین اوامر آن حضرت بود و با حمد خداوند خطابهی حضرت پایان یافت.
تبریک و تهنیت
پس از پایان خطبه، مردم از هر سو به سمت منبر میآمدند و به پیامبر صلی اللَه علیه و آله و به امیرالمؤمنین علیهالسلام تبریک و تهنیت میگفتند این ابراز احساسات و فریادهای شعفی که از جمعیت بر میخاست، شکوه و ابهت بیمانندی به آن اجتماع بزرگ میبخشید.
نکتهی قابل توجهی که در هیچیک از پیروزیهای پیامبر صلی اللَه علیه و آله- چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتّی فتح مکّه- سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر فرمودند: «به من تبریک بگوئید، به من تهنیت بگوئید، زیرا خداوند مرا به نبوّت واهل بیتم را به امامت اختصاص داده است».
بیعت مردان
پس از آن مردم دسته دسته در خیمهی پیامبر صلی اللَه علیه و آله حضور مییافتند و با آن حضرت بیعت نموده و تبریک و تهنیت میگفتند. سپس در خیمهی مخصوص امیرالمؤمنین علیهالسلام حاضر میشدند و به عنوان امام و خلیفهی بعد از پیامبرشان با آن حضرت بیعت میکردند و به عنوان «امیرالمؤمنین» بر او سلام میکردند، و این مقام والا را تبریک میگفتند و ازجمله کسانی که خود را مقدم در بیعت داشتند ابابکر ، عمر، عثمان، طلحه و زبیر بودند که با صدای «بخ بخ لک یاعلی...» از روی نفاق بیعتی دروغین کردند و این برنامه بیعت تا سه روز ادامه داشت.
بیعت زنان
پیامبر صلی اللَه علیه و آله دستور دادند تا زنان هم با آن حضرت بیعت کنند و به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنند و به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را دربارهی همسران خویش مؤکد داشتند.
برای این منظور دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پردهای بر روی آن زدند بطوری که زنان در آن سوی پرده با قرار دادنِ دستِ خود در آب، و قرار دادنِ امیرالمؤمنین علیهالسلام دست خود را در سوی دیگر، با آن حضرت بیعت کنند؛ و بدین صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.
عمامه سحاب
عرب هرگاه میخواستند ریاست بزرگی را بر قومی اعلام کنند یکی از مراسمشان بستن عمامه بر سر او بود. این افتخارِ بزرگی در عرب بود که شخص بزرگی عمامهی خود را بر سر کسی ببندد که به معنای اعتماد بر او بود.
پیامبر صلی اللَه علیه و آله در این مراسم عمامهی خود را که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیهالسلام بستند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت قرار دادند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است».
ظهور جبرئیل در غدیر
مسئلهی دیگری که پس از خطبهی پیامبر صلی اللَه علیه و آله پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد، این بود که مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند که در کنار مردم ایستاده بود و میگفت:
«به خدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را مؤکّد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش آن را بر هم نمیزند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند».
در اینجا عمر نزد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمود:
«او روح الأمین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود»!
معجزه غدیر امضای الهی
در شأن نزول آیه مبارکة «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» ازسوره معارج نقل کرده اند که چون گفتار پیامبردر غدیر خم دربارة امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ» به حارث بن نعمان فهری رسید گفت:بار خدایا اگر آنچه را که محمد می گوید حق است ، سنگی از آسمان بر من ببار . چندان درنگ نکرد که خدای تعالی سنگی از آسمان براو زد ، و آن سنگ بر سرش خورد و از دبرش خارج شد ، و اورا کشت و خداوند متعال این آیات را نازل کرد:«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»الآیات .
بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم غدیر پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان «ایامالولایه» در ذهنها نقش بست.