عید غدیر، عید بزرگ اسلام و روز تهنیت است
قال الله الحکیم فى کتابه الکریم:
قال عیسى بن مریم اللهم ربنا انزل علینا مآئدة من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیة منک و ارزقنا و انتخیر الرازقین
«عیسى بن مریم عرض کرد: بار پروردگارا براى ما از آسمان مآئدهاى فرو فرست، که براى اول ما و آخر ما (خود ما و یاران ما و کسانى که بعد از ما مىآیند) عید باشد، و برهان و نشانه روشن از جانب تو باشد.
عید غدیر، که اشرف و افضل اعیاد است، به جهت ربط امتبا امام، و وحدت دلهاى آنان با ولایت، و ورود در سلک سالکان راه، و روندگان طریق مودت و محبت و ایثار و انفاق، و عقل و شعور، و گسترش نور ربانى، و نفحات قدسیه سبحانى، و ارتباط ملک با ملکوت است.
عید غدیر، نداى حضرت قدوس و سبوح را: به حصر ولایت در قرآن کریم به ایها الرسول بلغ پاسخ صحیح دادن، و گفتار حضرت پیامبر اعظمش را به: من کنت مولاه فعلى مولاه با جان و دل پذیرفتن، و در تحت دعاى اللهم وال من والاه قرار گرفتن، و از نفرین خانمان سوز و عاد من عاداه بیرون شدن، و استقبال از و انصر من نصره، و استدبار از و اخذل من خذله نمودن است.
عید غدیر، تماشاى جمال ملکوتى مولى الموالى امیر المؤمنین علیه السلام را بر روى دو دست پیغمبر معظم، در فراز منبر برآمده بر پالانهاى اشتران، در زیر درختان سمرات وادى جحفه در غدیر خم، و نمایش دادن ولایت را به کافه مردم، و نزول ملکوت و جبروت در این عالم ملک است که: هان اى دشمنان على و اى مخالفان اهل بیت که پیوسته رسول خدا را با شکایتهائى که از على مىکردید، آزار و اذیت مىرسانیدید، اینک بدانید که: على سزاوار شکایت نیست، و در خور اذیت و آزار نیست.
نمایاندن یوسف غدیر روی دستهای پیامبر
یغمبر على را به اطراف بگردانید، تا همه ببینند، همچون زلیخا که یوسف را به زنان مصرى نشان داد که اى زنانیکه مرا در عشق این جوان، مورد ملامت قرار دادهاید، و مىگویید: تو که ملکه عزیز مصر هستى، ملکه وجاهت و زیبائى، آخر حیف نیست که مفتون یک جوان گمنام که بنده شما و زر خرید شماستشدهاى؟ !
زلیخا زنان مصر را دعوت کرد، و در یک خانه دو در قرار داد، و به هر یک از آنها یک ترنج و یک کارد داد که: یوسف مىآید، و از اینجا عبور مىکند، شرط ادب شما اینست که همین که او را دیدید، با این کارد یک قطعه از ترنج، ترنجخوشبو و معطر ببرید، و به او به رسم هدیه تعارف کنید!
زلیخا یوسف را از یک در وارد کرد، از جلوى زنان مصرى عبورى نموده، و از در دیگر خارج شد.همینکه زنان چشمشان به آن جمال که نمونهاى از جمال حضرت حق بود افتاد، و خواستند ترنج را ببرند، و به یوسف تقدیم کنند، سر از پا نشناختند، و دست از ترنج نشناختند، دستهاى خود را بجاى ترنجبریدند، و خون جارى شد، و نفهمیدند.
پیامبر هم على را به روى دستبلند کرد، تا همه مردم ببینند، و بدانند که آن جوانى که از او بدگوئى مىکردند، و بغض و کنیه و احقاد بدریه و حنینیه و شرف و منزلت عظیم او، از جهتشجاعت و علم و عرفان و ایثار، و حالات روحى، و جذبات سبحانى و غیرها به آنها اجازه نمىداد، در مقابل او خاضع باشند و ابهت و جلالت او را گردن نهند، و حسدهاى دیرین، مانع مىشد که بند طوع او را بر گردن نهند، اینک بر روى دستهاى پیامبر خاتم الانبیآء و المرسلین سید ولد آدم، شفیع پیغمبران سلف و شاهد آنها در پیشگاه موقف الهى، ارائه مىشود، که اسلام و ایمان در او منطوى است، و عملى مقبول نیست مگر به پیروى از او، و از منهاج او و سنت او. اوست قسیم بهشت و دوزخ.اوست میزان عدل و نصفت.اوست مخزن اسرار و گنجینه معرفت.اوست از هر مؤمنى به او اولاتر و نزدیکتر.اوستحامل قرآن.اوست فرقان بین حق و باطل.اوست مامور به جنگ بر تاویل کتاب خدا، همچنانکه پیامبر مامور بود به جنگ بر تنزیل آن.اوست لوادار دفع و قلع و قمع ناکثین و قاسطین و مارقین.اوستشهید در محراب عبادت در بیتخدا همانطور که میلادش در کعبه و بیتخدا بود. عید غدیر نمایشگر این تجلیات، و بروز و ابراز و ظهور و اظهار این واقعیات است.
اقتباس از کتاب نفیس امام شناسی سید الطائفتین علامه آسید محمد حسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه الشریف - ج 9